نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی ایالات متحده انتظار میرود در سال ۲۰۲۴ کاهش یابد. این خوشبینی بر اساس سیاستهای مالی اخیر ایجاد شده توسط دولت ترامپ است، هرچند که میزان صرفهجویی دقیق هنوز مشخص نیست.
دولت هدف کاهش ۲ تریلیون دلاری را دنبال میکرد که به هدفی کمتر از ۱ تریلیون دلار کاهش یافته است. تا ماه مه ۲۰۲۵، وزارت کارایی دولت که تحت رهبری ایلان ماسک قرار دارد، حدود ۱۶۰ میلیارد دلار کاهش در هزینههای فدرال را به دست آورده است.
تأثیر کاهش نیروی کار
این کاهشها ناشی از اقداماتی مانند کاهش نیروی کار و حذف برنامهها است، اما تأثیر مالی به دلیل هزینههایی مانند حقحقوق و مزایای پایان خدمت مشخص نیست. تعرفهها نیز بهعنوان یک راهکار برای افزایش درآمد خزانهداری و کاهش بدهی ملی در نظر گرفته شدهاند.
عدم قطعیت به دلیل این تغییرات انقلابی وجود دارد؛ باور وزیر خزانهداری به هدف کاهش بدهی تردید بیشتری را به همراه دارد. فدرال با تأکید بر تعادل استراتژیک بین ثبات قیمت و سطوح اشتغال، اصرار دارد که نرخهای تورم و اشتغال مرتبط هستند.
همچنین، تعرفههای تأثیرگذار بر اقلام ضروری برای مراقبت از کودکان در حال ارزیابی است.
اطلاعات اولیه دیدگاه مثبت محتاطانهای را درباره چشمانداز مالی ایالات متحده ارائه میدهد که بر محور ترکیبی از کاهش هزینهها و تعدیلهای احتمالی درآمدی برای محدود کردن سطوح بدهی عمومی متمرکز است. این اقدامات در چارچوب نتایج اولیه تصمیمات سیاستگذاری از دولت قبلی تدوین شده است، هرچند که پیشرفت واقعی به سمت تعدیلهای مورد نظر همچنان سوالبرانگیز است.
کاهشهای هدفمند در هزینهها که در ابتدا در سطح بالاتری تعیین شده بود، به رویکردی معتدلتر کاهش یافته است. فقط بخشی از این کاهشها تا نقطه دادهای آخرین در نیمه سال ۲۰۲۵ به اجرا درآمده است. اقداماتی که انجام شده شامل کاهش استخدامهای فدرال و توقف برنامههای قدیمی است. با این حال، هزینههای مربوطه—حقوق پرداختی در دورههای اطلاعرسانی، بستههای خروج و هزینههای انتقالی—تأثیر مفید بر ترازنامه را مبهم میکند. بهطور ساده، روش محاسبه هنوز کامل نشده است.
بیشتر بهطور نوآورانه، عوارض تجاری برای واردات بهعنوان یک روش تقویت درآمد برای حمایت از اهداف مالی وسیعتر مورد ارزیابی قرار میگیرد. این موارد به کالاهای لوکس محدود نمیشود؛ دستههای اصلی واردات، از جمله مواد کلیدی مرتبط با زیرساختهای اجتماعی مانند مراقبت از کودکان، نیز زیر نظر هستند. پیامدهای این موضوع برای مصرفکنندگان و تولیدکنندگان داخلی میتواند هزینههای ورودی و رفتار خرید را بر اساس دامنه و نحوه اجرا تغییر دهد.
تأکید فدرال بر دو مأموریت
در همین حال، بانک مرکزی بر دو مأموریت خود تأکید دارد که همچنان تصمیمگیری درباره سیاستهای پولی را شکل میدهد. این تعهد در زمانی که آنها در حال بررسی بر روی اولویتگذاری—یا کنترل تورم یا حفظ اشتغال—به ویژه در یک محیط اقتصادی در حال تغییر هستند، آزمایش میشود. در عمل، آنها این را بهعنوان هدفی متحرک در نظر میگیرند و پاسخ خود را بر اساس توسعه دادهها تنظیم میکنند. این شرایط وزن بیشتری بر دقت پیشبینی میگذارد، هم از نظر انتظارات تورمی و هم از مناظر روندهای بازار کار.
بهطور کلی، برای کسانی که حرکت قیمتها را رصد میکنند و به دنبال احتمال نادرست قیمتگذاری هستند، شکاف بین نیتهای مالی و نتایج قابل سنجش تأکید بر نیاز به صبر را نشان میدهد. بازار میتواند به سرعت انتظارات را تغییر دهد، بهویژه وقتی که لحن رسمی تغییر کند یا اصلاحات در هزینهها به وقوع بپیوندد. در دورههای گذشته، قرار گرفتن در موقعیت طولانی در شروع تغییرات سیاستی، قبل از اینکه تأثیرات هزینهها محسوس شود، باعث عدم توازن در پرتفویها شده است.
هرچه پیوندهای پیشبینی طولانیمدت ممکن است ارائه دهد، منحنیهای کوتاهمدت بیشتر به تیترهای خبری و شگفتیهای مرتبط گرایش دارند. ابزارهای داخلی با در معرض قرارگیری مستقیم انتشار خزانه ممکن است ناپایدار باقی بمانند، بهویژه در پاسخ به گزینههای تأمین مالی جایگزین. تغییر در فعالیتهای خرید مجدد، تغییرات در زمانبندی مزایدهها یا خروجهای مالیاتی جدید میتواند همهگی حرکات قابل اندازهگیری را ایجاد کند.
ما متوجه میشویم که لحن از سوی شخصیتهای ارشد فدرال نشاندهنده احتیاط به جای تأیید است. کاهش تورم فرض نمیشود؛ این باید با دادهها کسب شود. بر این اساس، شرکتکنندگان در بازار که انتظارها را خیلی زود تنظیم میکنند ممکن است مجبور به تغییر مسیر شوند. استراتژیهای گاما بلند مرتبط با چاپهای CPI یا دادههای شغلی ممکن است در حال حاضر ورودی بهتری را نسبت به تجارتهای صریح جهتدار ارائه دهند، با توجه به تنوع امکانات.
اکنون تجارت را شروع کنید – برای ایجاد حساب VT Markets زنده خود اینجا
را کلیک کنید